دولت سیزدهم از ابتدای استقرارش در تلاش برای حل مشکلات مردم از طریق خود مردم بوده است. گفتمان سازی بر محور مردم از سخنان رئیس جمهور تا سفرهای استانی اش و نیز رویکردهای مردمی در مصوبات و اقدامات دولت مشهود است. به تازگی نیز حجت الاسلام والمسلمین رئیسی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور مردمی سازی دولت را منصوب کرد.
اما یک سؤال مهم در این انتصاب و اقدامات دولت در این راستا وجود دارد: مردمی سازی دولت «چگونه» قرار است انجام شود؟ سؤال از چگونگی مهمترین سؤال تصمیمات این روزهای دولت است.
از خوانش متن حکم انتصاب دستیار ویژه رئیس جمهور در امور مردمی سازی دولت میتوان فهمید که رئیس جمهور خود به چگونگی این امر توجه داشته است. ازاین رو در متن حکم تأکید کرده است که «از طریق افزایش نقش و مشارکت مردم در اداره امور کشور، توسعه کارآمدی دولت در حل مسائل کشور به پشتوانه مردم، شتاب دهی به تحقق حکمرانی مردمی و غلبه بر سازوکارهای ناکارآمد، پرهزینه و زمان بر بوروکراتیک در پیشبرد اهداف دولت مردمی در چارچوب قوانین و مقررات کشور، مجدانه کوشا باشید.».
اما متأسفانه شاهد چیز دیگری هستیم. رئیس سازمان استخدامی کشور از ایجاد پست دستیار ویژه امور مردمی سازی دولت در استانها خبر داده است! معنای این کار بیش از هر چیزی این است که قرار است در بر همان پاشنه قبلی بچرخد: یعنی مردمی سازی دولتی!
اگر قرار است برای مردمی سازی دولت قدمی برداشته شود، بیش از هر چیز باید سراغ خود مردم و گروههای مردمی رفت، نه اینکه به دنبال ایجاد پست و منصب و مسئولیتهای دولتی بود. دولت سیزدهم اگر میخواهد دولت مردمی باشد، باید بتواند خود را از حصار بوروکراسی دولتی رها کند، نه اینکه با پای خود به سمت چاه بی انتهای دیوان سالاری زائد برود.
مردمی سازی دولت چیزی غیر از مردمی سازی دولتی است. مسیر مردمی سازی دولت نباید دولتی باشد. این مسیر اگر مردمی باشد، دولت میتواند موفق شود، اما اگر باز برای مردمی سازی دولت به سوی خود دولت دست دراز کند، دور باطل است و بی فایده.
مشهود است که امر مردمی سازی دولت از ضعف نظری رنج میبرد. دولت اگر میخواهد مردمی شود، باید از صاحب نظران مردمی دعوت کند تا ماهیت این امر را برایش بیش از پیش واضح کند. هرگاه دولت از حیث نظری بتواند مطلوب خود را واضح کند و بداند که دقیقا چه چیزی میخواهد، آن گاه است که میتوان امیدوار به تحول و پیشرفت بود.
مردمی سازی دولت بدون پیشینه عملی در دیگر دولتها نبوده است، همان گونه که بدون پیشینه نظری نیز نیست، اما مهم است که دولت نقطه شروع مردمی سازی اش را کجا انتخاب میکند؛ خودش یا مردم؟ مردمی سازی دولت باید از تجمیع ظرفیتهای مردمی آغاز شود.
باید به مردم برای حل مشکلات کشور اعتماد کرد و ظرفیتهای مردمی را در این راستا فعال کرد. چگونه است که در بحرانهایی مانند سیل و زلزله مردم بیش از نهادها کارآمد هستند، یا چگونه است که برای بزرگداشت ایام ا...هایی مانند غدیر و محرم و دهه فجر مردم پای کار هستند؟ باید همین کارآمدی و پای کاربودن مردم را در دیگر عرصهها به خصوص اقتصاد و معیشت تسهیل کرد. درست است که گفتن این حرفها ساده است، اما باید آن قدر گفت تا دولت به باوری عمیق در این زمینه برسد و اقداماتش را آغاز کند.